آیا کلانشهر تهران، شهری تابآور است؟/ رتبه چهارم سانحهخیزی ایران در آسیا
اگر با نگاهی جزییتر هریک از شهرهای ایران را از نظر آمادگی برای مقابله با بحرانهای طبیعی مورد بررسی قرار دهیم، کلانشهر تهران ازجمله پراهمیتترین شهرهای ایران بهشمار میرود. موضوعی که در رابطه با بحرانهای طبیعی در جهانِ غیرقابل پیشبینی امروزی اهمیت ویژهای پیدا کرده است، بحث تابآوری شهری است. شهر تابآور در برابر بلایا، شهري است که در آن بلایا به کمترین میزان رسیده است، زیرا مردم آن در خانهها و محلههایی با خدمات منظم و زیرساختهایی که از قوانین ساختمانی معقول پیروي میکند، زندگی میکنند؛ بدون آنکه در آن به دلیل کمبود اراضی مناسب، خانهسازيهاي بیقاعده روي دشتهاي سیلخیز و زمینهاي شیبدار صورت گرفته باشد.
هدف از این رویکرد کاهش آسیبپذیری شهرها و تقویت تواناییهای شهروندان برای مقابله با خطرات ناشی از تهدیدات، نظیر وقوع سوانح طبیعی است. اصل پایه در بسیاری از نظریات موجود در مدیریت بحران «همکاری دولت و مردم در هماهنگی با یکدیگر از طریق سیستم جامع و قانونمدار مدیریت سوانح» است، بهگونهای که با کاربرد صحیح این سیستم مدیریت و قوانین موجود در آن بتوان آمادگی و تابآوری افراد در مقابله با بحران را ارتقا داد. با پذیرش این اصل اساسی در مدیریت بحران نقش مدیران شهری در فرآیند تابآورسازی تهران مشخص میشود.
در سالهای اخیر و با بهرهگیری از دانش نخبگان داخلی گامهای استوارتری در راستای تابآورسازی شهر برداشته شده است. یکی از همین گامها، تغییر دیدگاه مدیران، مسئولان و کنشگران شهری از دیدگاه سنتی (بحرانمحور) به سمت دیدگاه پیشگیرانه (تابآوری) است. دیدگاه بحرانمحور، نگاهی تقدیرگرایانه به مقوله بروز بحران دارد. در این دیدگاه دولتها و مردم بروز بحران و سوانح طبیعی را امری عادی و مشیتی تلقی میکنند و تسلیم شرایط احتمالی بروز حوادث میشوند. چنین جوامعی تنها منتظر بروز سوانح و بحرانها میمانند و به محض بروز نسبت به مقابله با آن اقدام میکنند. در اصل این دیدگاه انفعالی است و پس از وقوع بهدنبال پاسخ میگردد؛ لذا تاکید آن بر مجموعه اقدامات حین و پس از وقوع بحران است، درحالیکه در دیدگاه تابآوری رویکرد عدم تسلیم در برابر آنچه حاصل از اثر این بحرانها است، وجود دارد. در همین راستا تلاش میشود تا دولتها و مردم با بسیج امکانات و تجهیزات و آمادهسازی جامعه، بستر مقاومت در برابر بحرانها و سوانح را ایجاد کنند.
اصل اساسی در این چارچوب نظری «زندگی با حوادث» و برنامهریزی دقیق و قانونی برای مقابله با آنهاست. در این دیدگاه نوعی آیندهنگری و اندیشمندی در رابطه با شرایط آینده به چشم میخورد، به همین جهت در این نوع نگرش ناخودآگاه بحث مدیریت ریسک و کاهش اثرات بحران مطرح میشود. حال سئوال اینجاست که آیا تابآوری کلانشهر تهران تنها با تغییر دیدگاه امکانپذیر است؟ در جواب به این سئوال پاسخی واضح وجود دارد و آن پاسخ خیر است. با وجود آنکه تغییر دیدگاه را گامی موثر در تابآوری شهر تهران تلقی کردیم، اما بدان معنا نیست که کار مدیران و کنشگران شهری در این حوزه خاتمه یافته است، بلکه موضوع مهمتر عملی کردن این دیدگاه و اقداماتی است که باید در راستا پیادهسازی آن در شهر تهران و پیرو آن در سایر شهرهای ایران انجام گیرد.
استقرار شهر تهران روی بیش از ٦٠ گسل که هر لحظه پتانسیل وقوع زمینلرزهای به بزرگی ٦ تا ٨ ریشتر را ایجاد میکند، مسیر تابآوری شهر تهران را دشوارتر میکند و در این میان اهمیت زمان و اقدامات پیشگیرانه مدیران و برنامهریزان شهری بیش از پیش مشخص میشود. این گسلها در صورت فعال شدن موجب از بین رفتن بیش از یکمیلیون نفر در تهران خواهند شد و یکی از فاجعهبارترین رخدادهای طبیعی در جهان رقم خواهد خورد. این درحالی است که کلانشهر تهران روزانه شاهد ساختوسازهایی ناپایدارتر و فاقد ایمنی است و همین مورد هشداری جدی برای مدیران شهری است، چرا که این بناهای به ظاهر مدرن اما در باطن ناپایدار در زمان زلزله تبدیل به گورستان هزاران و حتی میلیونها تن از شهروندان تهرانی خواهد شد.
یکی از اقدامات ضربتی و سریع مدیران و مسئولان شهری در این حوزه میتواند نظارت بر مقاومسازی سازهها و ساخت مکانهای ایمن برای شهروندان باشد. البته این نکته را نباید فراموش کرد که سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران اقدامات موثری همچون طراحی «سامانه تخمين سريع خسارات و تلفات زلزله شهر تهران(TEDES)» را انجام داده است و همین امر نشاندهنده تلاش و توجه مسئولان و مدیران شهری به مسأله تابآوری شهر تهران است، اما با توجه به سابقه زلزلهخیزی ایران، تداوم اقدامات پیشگیرانه باید بهعنوان یکی از اولویتهای شهری که هر لحظه ممکن است به اضطرار تبدیل شود، مورد توجه قرار گیرد. کلانشهر تهران، شهری است که در برخورد با سوانح باید آمادگی لازم را داشته باشد، چرا که اداره این شهر و تلفات ناشی از بلایایی همچون سیل و زلزله هنگام و حتی پس از بحران، کاری بس دشوار و شاید ناشدنی به حساب میآید؛ پس همچنان پیشگیری بهتر از درمان است.