مهندسانی که قربانی شدند
در گذشته کسانی که در رقابت کنکور رتبههای بالا کسب میکردند یا به رشته حقوق میرفتند، یا پزشکی و یا مهندسی. در مهندسی نیز رتبههای بالاتر معمولا رشته برق را انتخاب میکردند. در گزارشی که شرکت مکنزی چند سال قبل در مورد اقتصاد ایران منتشر کرد تعداد مهندسانی که در کشور تربیت میشوند را حیرت انگیز و قابل رقابت با آمریکا دانست و آن را یکی از مزایا و توانهای بالقوه اقتصاد ایران معرفی کرد.
در گذشته کسانی که در رقابت کنکور رتبههای بالا کسب میکردند یا به رشته حقوق میرفتند، یا پزشکی و یا مهندسی. در مهندسی نیز رتبههای بالاتر معمولا رشته برق را انتخاب میکردند. در گزارشی که شرکت مکنزی چند سال قبل در مورد اقتصاد ایران منتشر کرد تعداد مهندسانی که در کشور تربیت میشوند را حیرت انگیز و قابل رقابت با آمریکا دانست و آن را یکی از مزایا و توانهای بالقوه اقتصاد ایران معرفی کرد.
مهندسانی که قربانی شدند
اگر به چند سال اخیر نیمنگاهی داشته باشیم متوجه میشویم که وضعیت معیشتی مهندسان در مقایسه با کسانی که به رشته پزشکی یا حقوق رفتند اصلا خوب نیست. بیکاری فزاینده در مهندسان وجود دارد و دستمزد مهندسان تنها اندکی بالاتر از حقوق کارگران بدون مهارت است. بسیاری از مهندسان از اینکه پزشکی یا حقوق نرفتند پشیمان هستند و برخی در مقاطع کارشناسی ارشد رشته دیگری را دنبال میکنند و برخی دیگر سر از تجارت و بازرگانی درآورده و طراحی و ساخت را رها کردهاند یا نهایتا از کشور مهاجرت نمودند.
سوالی که مطرح است این است که چرا این بخش از جامعه که قاعدتا اقشار نخبه کشور هم هستند به چنین وضعیتی دچار شدند. علت این ناکامی مهندسان به اعتقاد من در ناتوانی آنها در شناخت اقتصاد سیاسی کشور و نقش آفرینی در آن عرصه است. حقوقدانان توانستند با ایجاد کانون وکلا و ایجاد انحصار در آن و حفظ این انحصار در طی زمان طولانی وضعیت ممتاز خود را حفظ کنند. پزشکان توانستند انسجام فوق العاده ای داشته باشند و از روابط خصوصی که به طور طبیعی بین پزشکان و مسئولان کشور و اعضای خانواده آنها برقرار میشود نهایت استفاده را برای پیشبرد منافع خود بنمایند. شاهد مثال آنکه وقتی قرار شد دولت بودجه بخش سلامت را افزایش دهد مسئولان وزارت بهداشت که خود پزشک بودند و دغدغه منافع صنفی را هم داشتند بلافاصله نسبت به اصلاح تعرفه پزشکان اقدام نمودند تا جامعه پزشکی از این افزایش بودجه کم بهره نماند.
سوالی که مطرح است این است که چرا مهندسان ناکام ماندند؟ واقعیت آنست که مهندسان در کشور ما قربانی دو پدیده شدند. پدیده اول نرخ ارز است. تمایل جامعه و سیاستمداران به حفظ نرخ ارز در شرایط تورمی بود که معنای این امر کاهش قدرت تولیدات داخل در مقایسه با کالاهای ساخت خارج بود. نتیجه این امر آن بود که توانایی مهندسان داخلی که تولید کالاها و ماشین آلات بود روز به روز به دلیل اجرای سیاست تثبت نرخ ارز کم ارزش شد تا جایی که بخشی از مهندسان ترجیح دادند به جای ساخت کالا به واردات و بازرگانی رو آورند. مهندسان این قدر نمی دانستند که اگر متحد باشند و به سیاستمدار فشار وارد کنند که نرخ ارز را تثبیت نکند وضعیت معیشتی خودشان بهبود می یابد. آنها به طور نظام مند فریب این وسوسه را خوردند که با نرخ ارز ارزان تر موبایل و تلویزیون ارزانتری میتوانند بخرند غافل از اینکه با این سیاست درآمد آنها در میان مدت و بلندمدت کاهش می یابد!
واقعیت دوم آنست که بخشی از اشتغال مهندسان وقتی فراهم میشد که پروژه های عمرانی توسط دولت تعریف میگردید. حال وقتی فشار اجتماعی آنقدر شدید شد که دولت کارمندانش و تعهداتش را زیاد کند مهندسان مراقب نبودند که معنای این امر کاهش بودجه عمرانی در آینده است و نتوانستند به موقع وارد عمل شوند و فشار معکوسی به نظام سیاسی وارد کنند که جلوی این تصمیمات که به تورم بودجه جاری میانجامید بایستد. در عمل بودجه جاری تا آنجا زیاد شد که بودجه عمرانی را به صفر کشاند. قربانی این وضعیت مهندسانی بودند که معیشتشان با بودجه عمرانی مرتبط بود.
در میان جامعه مهندسان وضعیت مهندسان برق خصوصا مهندسان قدرت از همه تاسفبارتر است. دیرزمانی در میان رشتههای مهندسی رقابت بر سر این بود که چه کسی میتواند در رشته برق پذیرفته شود و در میان رشتههای برق، رشته قدرت جلوه و پرستیژ خاصی داشت. متاسفانه وضعیت اسفبار و نزار حوزه برق در سالهای اخیر بدترین شرایط را برای مهندسان برق-قدرت ایجاد کرده است. چند دهه است که نظام سیاسی کشور حاضر به افزایش قیمت آب و برق بیش از نرخ تورم نیست و تداوم این وضعیت کل زنجیره صنعت برق را به شدت دچار خسارت کرده است. هراس نظام تصمیم گیری از دلخوری مردم و گرایشات پوپولیستی در ایجاد رضایت کاذب موجب شده تا صنعت برق با بدهیهای بزرگ دولت روبرو شود و امیدی به تادیه این بدهیها در کوتاه مدت نداشته باشد. نتیجه این وضعیت البته به تدریج در رکود فعالیت مهندسان برق-قدرت ظاهر شد و بازار به تدریج این علامت را به جوانان ارسال کرد که این عرصه دیگر عرصه جذابی برای فعالیت نیست و مهارتهای خود را در عرصههای دیگری رشد دهند.
مهندسانی که قربانی شدند
در حالیکه مصرف بی مبالات خانوارها از برق که اساس زندگی مدرن و رفاه تکنولوژیک را تشکیل می دهد شدت گرفته نظام تصمیم گیری حاضر به اصلاح قیمت در این عرصه نیست و نتیجه آن شده که قیمت محصولی که ماحصل خلاقیت و علم و توان مهندسان است در گذر زمان پایین نگه داشته شود. وقتی تورم پیوسته بالا می رود و میوه فروش هم قیمت محصولاتش را بالا میبرد مهندسان قدرت با تحقیر مستمری روبرو هستند که میبینند محصولی که عرضه میکنند اجازه ندارد گران شود و ارزش خود را در مقایسه با دیگر محصولاتی که انسانهای دیگر عرضه میکنند پیدا کند. تداوم این وضعیت به تدریج به درآمد کمتر و دستمزد پایینتر مهندسان برق-قدرت منتهی شده است.
آنچه این وضعیت را رقتبارتر میکند عدم انسجام مهندسان برق-قدرت در ایجاد صدایی در جامعه برای رساندن پیام خود به جامعه و ایجاد فشار به نظام تصمیمگیری است. رانندگان کامیون به حق یا ناحق امتیازاتی را به زور از دولت تادیه کردند. کارگران بیکار کارخانهها حقوق کار نکرده را به زور میگیرند اما نظام مهندسی قدرت نمیتواند قیمت محصول خود که برق باشد را افزایش دهد و پیوسته باید با شرمندگی به جامعه عذرخواهی کند که چرا قطعی برق پیش آمده و قول دهد که بازهم نیروگاه جدیدی برای عرضه برق ارزان ایجاد خواهد کرد و به زیان انباشته و بدهیهای سر به فلک کشیده خواهد افزود.
ای کاش در دانشگاه به جای اینهمه درس با ربط و بی ربط تخصصی و غیرتخصصی چند درس اقتصاد حقوق و مدیریت برای مهندسان میگذاشتند تا آنها نیز دریابند که چه سیاستهایی چگونه بر زندگی آینده آنها تاثیر میگذارد و آنها چگونه میتوانند همانند دیگر اقشار برای تادیه حقوق خود اقدام کنند.
روشن است که این وضعیت قابل تداوم نیست و اگر آینده توسعه یافته ای برای کشور میخواهیم باید سازوکارها به نحوی اصلاح شود که خدمات مهندسی ارزش خود را در میان دیگر کالاها و خدمات جامعه پیدا کند. در آن روز قطعا مهندسی به جایگاه رفیع خود باز خواهد گشت. ان شالله
بهرحال روز مهندس مبارک.
منبع: ایسنا
مشاهده منابع آزمون نظام مهندسی
بسته تضمینی آزمون نظام مهندسی برق