سوبسید ایمنی بمعادن داده شود/بخش خصوصی در ایمنسازی خِساسَت بخرج میدهد
معادن خصوصی اصولا در بحث ایمنی کم تر هزینه میکنند و چون آستانه سودشان پایین هست، از هزینهها میکاهند؛ حتی در حفریاتی که انجام میدهند، خساست بخرج میدهند و این امر میتواند سبب بروز خطر شود. بستر تمام حوادث بزرگ معدنیِ زغالسنگ، تهویه است. وقتی تهویه خوب صورت نگیرد، گاز جمع میشود، گاز که جمع شود، در اثر یک حرارت کوچک و یک جرقه، انفجار صورت میگیرد.
به گزارش اخبار نظام مهندسی (https://www.akhbarmohandesi.ir)، معادن خصوصی اصولا در بحث ایمنی کم تر هزینه میکنند و چون آستانه سودشان پایین هست، از هزینهها میکاهند؛ حتی در حفریاتی که انجام میدهند، خساست بخرج میدهند و این امر میتواند سبب بروز خطر شود. بستر تمام حوادث بزرگ معدنیِ زغالسنگ، تهویه است. وقتی تهویه خوب صورت نگیرد، گاز جمع میشود، گاز که جمع شود، در اثر یک حرارت کوچک و یک جرقه، انفجار صورت میگیرد.بخش خصوصی در ایمنسازی خِساسَت بخرج میدهد
بخش خصوصی در ایمنسازی خِساسَت بخرج میدهد
سیزدهم اردی بهشت، انفجار معدن زمستان یورت در استان گلستان همه را بهتزده کرد و براستی نه فقط کارگران، که همه مردم را در غمی عمیق فروبرد. انفجاری که در طی آن چهل و سه معدن چی جان خود را از دست دادند؛ انفجار معدن زمستان یورت گرچه بزرگ ترین حادثه معدن در سال های اخیر بود، ولی پایان یک بهار غمانگیز نبود؛ مرگ در معادن باز هم در بهار امسال ادامه داشت؛ کافی است فقط اخبار را مرور کنیم:
۲۱ خرداد ماه؛ سقوط یک دستگاه لودر بر روی بولدوزر در معدن شن و ماسه در پل بلده در محور هراز استان مازندران، باعث مرگ یک کارگر و زخمی شدن کارگری دیگر گردید.
۲۳ خرداد ماه (تنها ۲ روز پس از حادثه معدن هراز): یک کارگر جوان در معدن کوشک بافق بر اثر حادثه شغلی جان خود را از دست داد. دلیل فوت این کارگر، اصابت سنگ به سَر، گفته شدهاست.
این توالی مرگ بار نشان میدهد که معادن کشور بشدت ناایمن هستند. ریشه این ناایمن بودن در کجاست و چه عللی باعث بروز این قبیل حوادث مرگ بار میشوند؟ سراغ هادی حمیدیان شورمستی (رئیس سازمان نظام مهندسی معدن استان مازندران و عضو هیات علمی دانشگاه) رفتیم تا علل حادثهساز معادن کشور را بیش تر بشناسیم.
در چند وقت اخیر، شاهد مشکل های زیادی در معادن کشور بودهایم؛ شما ریشه این مشکلات را کجا میبینید؟ چرا این قدر حوادث در معادن کشور داریم؟ نظارت قانونی، درست اعمال نمیشود یا اصولا تلاشی برای رعایت اصول ایمنی وجود ندارد؟ ریشه اصلی کجاست؟
حمیدیان- کل معادن کشور را میشود به ۲ دسته تقسیم کرد: یک سری معادنِ روباز هستند مثل معادن شن و ماسه و یک سری معادن هم مانند همان معدن زمستان یورت، زیرزمینی هستند که استخراج از طریق تونل یا چاه انجام میشود. در معادن زیرزمینی عمده حوادثی که وجود دارد، ناشی از ریزش و ناپایداری تونلها در کارگاههای استخراج است؛ اما این ریزشها معمولا آن چنان بزرگ نیستند و تلفات جانی که وارد میکنند، زیاد نیست. ولی آن عاملی که باعث شد این بار نگاه همه مردم، مسئولان و اصحاب رسانه بمعدن معطوف بشود و بحث ایمنی معادن جدی تر پی گیری شود، حادثه معدن زمستان یورت بود که بدلیل گازخیزیای که در معدن وجود داشت، انفجار صورت گرفت و این انفجار بریزش و ناپایداری در معدن انجامید؛ یک بخشی از کارگران شاغل بدلیل ریزش و ضربات انفجار جان خود را از دست دادند و یک بخش دیگر به یک دلیل اصولیتر که در معادن اغلب بوقوع میپیوندد، یعنی بعلت کمبود اکسیژن، جان خود را از دست دادند. وقتیکه انفجار صورت میگیرد، این انفجار اکسیژن تونل و فضاهای استخراجی را مصرف میکند و دیگر اکسیژنی برای تنفس باقی نمیماند و جای آنرا مونوکسیدکربن میگیرد. مونوکسیدکربن هم گازی بشدت خطرناک است که بسرعت با هموگلوبین خون ترکیب میشود و دیگر اکسیژن بمغز نمیرسد و موجب مرگ میشود. البته در آن حادثه، یک بخش دیگر هم بودند که سهلانگاری کردند و پس از حادثه بدون تجهیزات داخل تونل رفتند و جان خود را از دست دادند. حالا چرا این قبیل اتفاقات رخ میدهد؟ یک بخش آن بعدم نظارت برمیگردد. نظارت و اعمال حاکمیت بر معادن ، مطابق با مواد دو و چهار قانون معادن، بعهده وزارت صنعت، معدن و تجارت است که این وزارت خانه متصدی اصلی معادن است؛ البته بخش کوچکی از مسئولیت نظارتی که مربوط بنظارت بر امور مسئولین فنی معادن است، به سازمانهای نظام مهندسی واگذار نمودهاند که البته هنوز این واگذاری کامل انجام نگردیده. سازمان صنعت، معدن و تجارت هم بدلیل محدودیتهایی که در تعداد کارشناسین دارد، نمیتواند بوظایفش عمل کند.
یورت یازده
پس نقش بازرسین وزارت کار چیست؟ بنظر میرسد در مورد ایمنی معادن، یک اختلاط مسئولیت وجود دارد. بازرسین وزارتکار هم مسئول بازرسی ایمنی هستند. جایگاه آن ها در بحث نظارت کجاست؟
حمیدیان- وزارتکار هم یکی از بازوهای قوی در بحث نظارت محسوب میشود که قدرت اجرایی بسیاری هم دارد؛ برعکس ما در نظام مهندسی. ما در نظام مهندسی، یک سازمان مردم نهاد (NGO) هستیم که ضابط نیستیم و قدرتی برای اعمال قانون نداریم که مثلا بتوانیم معادن را تعطیل کنیم یا جلوی کار آن ها را بگیریم. ما فقط وقتی ضعف یا نارسایی میبینیم، باید آنرا به سازمان صنعت و معدن گزارش کنیم و این سازمان مسئولیت دارد که پی گیری کند و ممکن است این پی گیری به تعطیلی معدن هم منجر شود. سابق بر این، ما یک بازرسیهای سالانه داشتیم که توسط سازمان نظام مهندسی انجام میشد که متاسفانه در سال های اخیر این بازرسیها را هم از نظام مهندسی گرفتهاند و به شرکتهای مشاور دادهاند که آن ها مجوز نظارت و بازرسی داشته باشند. من نمیتوانم با قاطعیت از یک رابطه مستقیم حرف بزنم؛ اما در سال های قبل که سازمان نظام مهندسی معدن، بازرسیها را انجام میداد، این قدر حادثه نداشتیم. سال گذشته بدلیل این که بازرسیها را به شرکتهای خصوصی واگذار کردند و این شرکتها از آن جا که بودجه محدودی داشته اند و بازرسی هم سود ده نبوده، بازرسیها را کامل و دقیق انجام ندادهاند؛ بهمین خاطر من یکی از علل کمبود نظارت بر معادن کشور را همین واگذاری بازرسیها به شرکتهای مشاور خصوصی میدانم. عوامل دیگری هم در بحث ایمنی موثر هستند. آموزش، یک مولفه مهم است. آموزش باید برای تمام دستاندرکاران معدن و کارگران اجباری باشد؛ ایمنی را نمیشود یک جزء منفک دید. معدن یک سیستمی است متشکل از اجزاء و اگر هر کدام از این اجزاء بِلَنگد و یا دچار مشکل گردد، حتی اگر بقیه اعضا هم خوب و درست عمل کنند، میتواند بسادگی به انفجار منجر شود. در نظام مهندسی، طبق وظایف ذاتی این سازمان، برای مهندسان آموزش ایمنی ارائه میشود اما آیا مدیران، بهرهبرداران و کارگران آموزش دیدهاند؟ ما در بازرسیهایی که سالیان پیش انجام دادهایم و داده ها و آمارهای آن موجود است، مشاهده کردیم که متاسفانه کم تر از ۲۰ درصد مدیران، بهره برداران و کارگران آموزش ایمنی دیدهاند. مثلا معدن کاری که میخواهد داخل تونل شود و با یک لوکوموتیو کار کند، باید آموزش دیده باشد و گواهی مهارت داشته باشد. سطح آموزشهای کارگری در معادن خیلی پایین است و باید بحث آموزش توسعه داده شود. از سوی دیگر، بهرهبرداران بدلیل اینکه میخواهند سود و منفعت بیش تری داشته باشند، متاسفانه کم تر به آموزش بها میدهند و کم تر برای آموزش هزینه میکنند. ناگفته نماند بدلیل رکودی که در چند سال اخیر در بخش معدن و در کل اقتصاد کشور وجود داشته، بهرهبرداران و صاحبان معادن از هزینههای فنی-مهندسی و ایمنی زَدهاند؛ یعنی بجای اینکه هزینههای فنی-مهندسی، ایمنی، نگه داری و تهویه را افزایش بدهند، از این هزینهها کاستهاند و این موجب شده که سطح ایمنی در معادن کاهش پیدا کند. یکی دیگر از عللی که در بخش معدن موجب بروز حوادث میشود، فرسوده بودن ماشین آلات است. توجه داشته باشید که الان قیمت یک بیل مکانیکی، نهصد میلیون تومان است یا یک لوکوموتیو حداقل ۲۰۰ میلیون است، حتی لوازم ایمنیِ شخصی گران است. این هزینهها، سرسام آور است. باید دولت حتما در بعض از معادن مثل معادن زغالسنگ، سوبسید ایمنی بدهد. باید سوبسید خرید تجهیزات و ماشین آلات ایمنی بمعادن داده شود یا وام هایی با نرخ سود کمتر داده شود تا معادن بتوانند تجهیزات مورد نیاز را داشته باشند. طبق دستورالعملهای ایمنی معدن، هر معدن کار زغالسنگ که داخل تونل میشود، غیر از لوازم ایمنی متداول مانند کلاه و لباس و چراغ مخصوص، باید یک «خودنجات» داشته باشد؛ خودنجات دستگاهی است که در صورت بروز انفجار و تراکم مونوکسیدکربن، بین نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه، اکسیژن مورد نیاز را تامین میکند یا در مکانهای مشخصی در معدن باید این خودنجاتها، کپسول ایمنی و حتی غذا قرار داده شود که اگر معدن کاران مثلا مانند آن حادثه شیلی مجبور شوند مدت طولانی زیر زمین بمانند، غذایی برای خوردن داشته باشند. اما متاسفانه در هیچکدام از معادن ما این تمهیدات وجود ندارد. یک عامل دیگری که موجب شده معادن خطرناک شوند، نحوه واگذاری معادن است. بد نیست که معادن به بخش خصوصی واگذار گردد ولی واحدهای معدنیای که سطح آستانه سود پایینتری دارند یا استخراجشان فنی-مهندسی تر است مانند معادن زغالسنگ، حتما باید در واگذاری آن ها به بخش خصوصی دقت شود.
پس تا این جا به این نتیجه رسیدیم که بعلت شرایط فعلی و رکودی که حاکم شدهاست، سود در یک جاهایی در معادن از هزینهها کم تر است، پس در این اوضاع، حادثه ها در معادن خصوصی معمولا بیش تر از معادن دولتی اتفاق میافتند.
حمیدیان- درست است. معادن خصوصی اصولا در بحث ایمنی کم تر هزینه میکنند و چون آستانه سودشان کم هست، از هزینهها میکاهند؛ حتی در حفریاتی که انجام میدهند، خساست بخرج میدهند و این خساست میتواند موجب خطرات شود. ببینید بستر همه حوادث بزرگ معدنیِ زغالسنگ، تهویه است. یعنی وقتی تهویه خوب صورت نگیرد، گاز جمع میشود، گاز که جمع بشود، در اثر یک حرارت کوچک و یک جرقه، انفجار صورت میگیرد؛ درحالی که اگر گاز وجود نداشته باشد، انفجار صورت نمیگیرد. چون برای تهویه مناسب هزینه نمیکنند، با این حوادث روبرو میشویم.
معدن سه
لذا خصوصیسازی چطور باید انجام شود؟ چه ضوابطی بایستی رعایت گردد؟
حمیدیان- باید حتما توان فنی و مالیِ شرکتهای خصوصی، هنگام واگذاری درنظر گرفته گردد. با توجه به نوع معادن، باید کامل در توان شرکتها دقت شود؛ من معتقدم معادن خطرسازی مانند معادن ذغال سنگ باید حتما در اختیار دولت باشد یا اینکه شرکتهای هلدینگ سرمایهگذاری بیایند با تجمیع معادن زغالسنگ، معادن را ساماندهی کنند. ببینید وقتی یک معدن کوچک است، هزینه های جانبی آن افزایش پیدا میکند. وقتی معادن کوچک تجمیع شوند، هزینهها میتواند سرشکن شود و بنابراین، سودآوری بالا برود و از آن طرف بتواند بیش تر در بخش ایمنی هزینه کند. توجه داشته باشید که در بحث ایمنی، دستورالعملهایی وجود دارد که این دستورالعملها بایستی خیلی دقیق اجرا گردند که یک بخش از این دستورالعملها به اداره کار مربوط میشود، یک بخشی به سازمان صنعت و معدن مربوط میشود که هردسته از این دستورالعملها باید دقیق اجرا شود و بر این اجرا، دقیق نظارت گردد. مشکل بعدی که در بحث حوادث داریم این است که نقشه رفع سوانح و امداد و نجات وجود ندارد؛ یعنی وقتی حادثهای اتفاق میافتد، نقشهای برای نجات نیست یا مستنداتی که بتواند ما را بمحل حادثه برساند، وجود ندارد. این ها کلیاتی هستند که در خصوص تمام معادن صادق هستند.
حالا بپردازیم بحوادثی که اخیرا در معادن شن و ماسه استان مازندران روی دادهاست؛ این حوادث از کجا نشات میگیرند و چرا معادن شن و ماسه خطرساز شده اند؟
حمیدیان- متاسفانه در طول ۱ سال گذشته، حدود ۳، ۴ نفر در معدن روباز، سنگ لاشه و شن و ماسه استان مازندران جان خود را از دست دادهاند. اکثر این حادثه ها بدلیل ایجاد دیوارههای غیرایمن با طول بیش از ۲۰ متر اتفاق افتادهاند که البته در چند مورد از سوی سازمان نظام مهندسی هم به بهرهبرداران و هم بسازمان صنعت و معدن نامه زدهایم که انجام عملیات استخراج و آماده سازی در پله های معدنیِ با ارتفاع بیش از ۲۵ متر و شیب ۷۵ درجه، ممنوع است. یک مشکلی هم خاص استان مازندران است. در این استان، یکی از مسائلی که هست، الزامات سازمان منابع طبیعی و محیط زیست است. معدن که میخواهد واگذار شود، بعلت سختگیریهای محیط زیست، مقداری که واگذار میکنند، کم است. ما در مازندران واگذاریهایی داریم که در حد یک هکتار هستند. وقتی ۱ هکتار واگذار میشود، معدن کاری که میخواهد استخراج کند، فضای لازم برای اجرای یک طرح فنی-مهندسی پلکانی را ندارد، و همین خطرساز میشود و با کوچک ترین برداشت، خطر جدی میشود. بنابراین یکی از عواملی که موجب بروز حوادث در استان مازندران میشود، کمبود عرصههای واگذار شده بمعادن است که اگر این عرصه ها افزایش پیدا نکند، دستورالعملها قابلیت اجرایی نمیتوانند داشته باشند البته این نقیصه، نافیِ سهلانگاریهای بهرهبرداران و اجزای معدن نیست. در هر صورت امیدواریم تمهیدات بیش تری برای ایمنی معادن اندیشیده گردد و در این راه از تخصص و تجربه اعضای سازمان نظام مهندسی معدن در کل کشور که بیش از ۳۰ هزار نفر هستند، استفاده گردد.
منبع : ایلنا