بحران‌طبيعي

ضرورت بکارگيري تدابير مؤثر در زمان افزايش بحران‌طبيعي

قصه بحران و ترافيک و بارندگي‌ها قصه قديمي و تکراري است که ظاهرا تمامي ندارد. اگرچه نبايد نقش فرهنگ و فرهنگ‌سازي را در برخورد با بحران‌ها و حتي در جلوگيري از برخي از آنها ناديده گرفت اما همه کاستي‌ها را هم نمي‌توان سرانجام به دوش فرهنگ مردم انداخت. البته فرهنگ‌سازي شهرنشيني هم در زمره وظايف مديريت شهري تعريف شده بنابراين اگر فرهنگ شهرنشيني در ميان مردم نهادينه شود.

بي‌شک با چالش‌هاي کمتري در مواقع بحراني رو‌به‌رو خواهيم بود.بارندگي‌هايي که در تهران اتفاق مي‌افتد اصولا شهر و مردم شهر را با بحران‌هاي جدي مواجه مي‌سازد کما اينکه در بارش‌هاي اخير نيز بار ديگر اين قصه قديمي تکرار شد تا مبادا يادمان برود که بارندگي در تهران لذت محض نيست!اصولا مديريت شهري ما بسيار با غافلگيري دست و پنجه نرم مي‌کند و به دلايل نامعلومي يا با سازمان هواشناسي ارتباط سازنده‌اي ندارد يا به پيش‌بيني‌ها وقعي نمي‌نهد!

شهرمان در مواقع بارندگي چنان شهر بي‌دفاعي مي‌شود که گويي هيچ سازو‌کاري براي اين نوع بارش‌ها پيش‌بيني نشده؛ در حالي که بارش‌هاي پاييزي، زمستاني و بهاري خيلي غير قابل پيش‌بيني نيستند و هميشه مي‌توان انتظار آنها را کشيد کما اينکه براي برگزاري حتي يک جشن کوچک هم متوليان مراسم در فصول مختلف سال بنابر مقتضيات فصل پيش‌بيني‌هاي لازم را براي بارش، سرما و گرما مي‌کنند اما چرا اين پيش‌بيني‌ها در مديريت شهري ما شکل جدي به خود نمي‌گيرد واقعا سوالي است که پاسخ به آن به مراتب چالش‌هاي پيش رو را برطرف مي‌کند.گرفتگي معابر بر اثر بارندگي و گره خوردن ترافيک شهر واقعا لاينحل نيست و نياز به اين همه کشمکش ندارد. نکته جالب توجه اين است که اين گرفتگي‌ها مختص بافت‌هاي فرسوده يا قديمي شهر نيست بلکه در مناطق تازه توسعه يافته شهري هم به چشم مي‌خورد. بارش برف اخير با اينکه پيش‌بيني شده بود اما همچنان قدرت عمل را از شهرداري گرفت و در مناطق مختلف حتي اتوبان شهيد خرازي و منطقه ??تهران شاهد صعب‌العبور شدن معابر و در نتيجه ترافيک بسيار سنگين در تمامي شهر بوديم در صورتي که بخشي از اين ترافيک فقط با يک شن‌پاشي ساده قابل حل بود و اين در شرايطي است که ميزان بارش برف در اين مناطق اصلا قابل توجه نبود!

افزايش حداقل ?? درصدي ترافيک در هنگام بارندگي‌ها باعث افزايش هزينه‌هاي سربار براي اقتصاد کشور مي‌شود و به همين دليل ساده ميليون‌ها ليتر سوخت به هدر مي‌رود.واقعا کدام مهم نيست؟ هدررفت سوخت و اتلاف سرمايه؟ يا خستگي و هرز روي انرژي شهروندان يا آلودگي ناشي از سوخت خودروها؟سوال اينجاست که آيا واقع هيچ راهکاري براي اين معضل قديمي و البته عميق در مديريت شهري وجود ندارد و آيا هيچ گونه تصميم و اراده‌اي براي حل اين ماجرا در دستور کار مديريت شهري نيست؟اگر بارش‌ها کمي بيشتر شود و بحران به معناي واقعي شکل بگيرد چه فکر و تدبيري براي حل آن وجود دارد؟!

ضرورت بکارگيري تدابير مؤثر در زمان افزايش بحران‌طبيعي

هر سال بودجه‌هاي مختلفي براي مانورهاي مرتبط اختصاص مي‌يابد والبته به اجرا در مي‌آيد اما باز هم با اولين و کوچک‌ترين بارش عدم آمادگي حوزه خدمات شهري به چشم مي‌خورد و خودنمايي مي‌کند. شهروندانمان ديگر به مانور و نمايش نيازي ندارند گرچه چنين مانورهايي براي آمادگي،يک ضرورت است اما تا در عمل به کار نيايد و فقط مختص به نمايش شود دردي از شهروندان دوا نمي‌شود. شهرداري و راهور دو بازوي شهري در اين مواقع مي‌توانند مکمل باشند و ترافيک افسارگسيخته شهري را به کنترل درآورند به شرطي که زيرساخت‌هاي آن از قبل برنامه‌ريزي شده و به اجرا درآمده باشد. زماني که معابر گرفتگي دارد نمي‌توان از راهور انتظار معجزه داشت و از سوي ديگر شهرداري هم نمي‌تواند تمام بار ترافيک و…را در چنين موقعيتي به تنهايي به دوش بکشد و البته ضلع سوم اين ماجرا فرهنگ مردم است که در صورت رعايت آن و رعايت اصول مي‌توان به رفع اين موانع دلخوش بود.

ضرورت بکارگيري تدابير مؤثر در زمان افزايش بحران‌طبيعي

منبع: روابط عمومی سازمان