جایگاه هویت در بازآفرینی بافت‌­ های فرسوده شهری طاهره نصر، ریاست گروه تخصصی معماری شورای مرکزی

جایگاه «هویت» در «بازآفرینی بافت‌­ های فرسوده شهری»

1 سال از توجه به بافت ‌های فرسوده شهری می‌ گذرد. در این 1 سال بحث‌ های زیادی حول بافت‌ های ناکارآمد شده و البته چالش‌ های بسیاری نیز برای بازآفرینی این بافت‌ها وجود دارد.

کد خبر: 971204001 تاریخ انتشار: شنبه ۴ اسفند ۹۷ - ۹:۱۷ ق.ظ

به گزارش پایگاه خبری مهندسین نیوز – مرجع اخبار نظام مهندسی کشور، ۱ سال از توجه به بافت ‌های فرسوده شهری می‌ گذرد. در این ۱ سال بحث‌ های زیادی حول بافت‌ های ناکارآمد شده و البته چالش‌ های بسیاری نیز برای بازآفرینی این بافت‌ها وجود دارد.

جایگاه هویت در بازآفرینی بافت‌­ های فرسوده شهری

جایگاه هویت در بازآفرینی بافت‌­ های فرسوده شهری

جایگاه «هویت» در «بازآفرینی بافت‌ ­ های فرسوده شهری»

 

آن‌ چه قابل توجه است اینکه باید توجه داشت که فرسودگی ساختمان ‌ها و محله ‌ها در نابرابری میان «خدمات عرضه شده توسط بافت و نیاز امروز» نمود می ‌یابد. طاهره نصر، ریاست گروه تخصصی معماری شورای مرکزی با بیان این مطلب می افزاید: بافتهای ناکارآمد و فرسوده شهری که ساکنان بسیاری را نیز در خود جای داده است دارای شرایط بحرانی هستند. بافتخای فرسوده شهری در فرایند زمانی شکل گرفته و امروزه در محاصره تکنولوژی عصر حاضر و توسعه شهری جدید گرفتار شده اند و از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی هستند که نمیتوانند جوابگوی نیاز ساکنین خود باشند. زیرساختهای این بافتها از متوسط شهر خیلی کم‌تر است و فقر اقتصادی در بافتهای آنها، توان مشارکت و نظارت مردم را سلب کرده است. در توسعه پایدار شهرها، توجه به بافتهای فرسوده و ناکارآمد و بهسازی و توانمندسازی و حیات بخشی آنها بسیار قابل توجه است. در این میان شاید بتوان مؤلفه «هویت» را عاملی برای بازآفرینی بافت‌ های فرسوده شهری و بعنوان ابزاری برای توجه به اهداف توسعه پایدار در نظر گرفت. بنابراین بایستی در بازآفرینی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، مؤلفه هایی هم چون پویایی فضایی، حس تعلق مکان، تنوع بنا و فضا و عناصر هویت بخشی به بافت شهری نیز مدنظر قرار گیرند تا احیا بتواند در روابط فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی نیز تظاهر یابد. به گفته نصر، هنگامی که حیات هر محدوده از شهر به هر دلیلی رو به رکود می رود بافت شهری آن محدوده در روند فرسودگی قرار میگیرد و فرسودگی شهری به زدودن خاطرات جمعی، افول حیات شهری واقعه ای و شکل گرفتن حیات شهری روزمره ای کمک میکند. بارزه های ارزشمند اجتماعی و کالبدی محلات سنتی، ناکارآمدی ساختاری و از هم گسیختگی اجتماعی و به کوتاه سخن «ناپایداری» است. شهرهای قدیمی ایران دارای روند شکل گیری خاصی هستند و بصورت جدی تحت تأثیر پدیده های اجتماعی – انسانی و محیطی مربوط به بعضی مقاطع از تاریخ خود هستند، بنابراین هر نوع اقدام برای دخل و تصرف در فضای ساخته شده آن ها باید در رابطه با این پدیده ها باشد. آن چه قابل توجه است این که فضاهای شهری فرسوده میتواند موجب بسترسازی ناهنجاریهای اجتماعی گردد که ناامنی نیز در آن ها وجود دارد. وی با استناد به آمار موجود افزود: امروز در ایران حدود هفتاد هزار هکتار بافت فرسوده ناکارآمد در سیصد و هشتاد و سه شهر شناسایی شده است. این موارد متذکر اهمیت موضوع در جوامع امروز است و بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری، بیانگر نیاز به تغییر در نقش ظاهری و درونی آن است که در جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار است. در راستای توسعه پایدار شهرها، به علل زیر الزامات برون رفت از وضع موجود و رونق نوسازی کاملا قابل درک است: – تشدید معضل فرسودگی و افزایش روزافزون حجم فیزیکی و ابعاد غیرفیزیکی آن – خسارت ناشی از خطر احتمالی وقوع زمین لرزه (زمین لرزه در پایتخت – فلج شدن دولت و کشور) – ضرورت پاسخگویی مدیریت اجرایی کشور و مدیریت شهری به حل معضل جدی بافت فرسوده (یکی از جلوه های کارآمدی نظام، تدبیر برای رویارویی با آن) – تحقق عدالت اجتماعی در کشور و رفع محرومیت – استفاده از پتانسیلهای شهر در جهت ایفای نقش فراشهری و توسعه شهر – هویت بخشی به شهر و زیباسازی سیمای آن – بافت فرسوده در ابعاد مختلف مانع بهره وری بهینه شهر (ارتقاء بهره وری شهر یکی از مهم‌ترین اهداف مدیریت شهر) لذا می توان گفت که بررسی اقدامات صورت گرفته برای بازآفرینی بافتهای فرسوده شهری در کشور برای توسعه پایدار شهرها لازم است. مسأله اصلی اینست که بازآفرینی بافت های فرسوده چگونه میتواند به فراهم سازی ابزار توسعه منجر گردد؟ جایگاه «هویت» در «حیات بخشی بافتهای فرسوده شهری» چیست؟ پاسخ این پرسش اینست که توجه به بهسازی و بازآفرینی بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری بعنوان ابزاری زیرساختی برای توسعه پایدار شهرها مؤثر خواهد بود. به بیانی دیگر مداخله هدفمند جهت بهسازی کالبدی و اجتماعی بافت های فرسوده در نیل به توسعه پایدار شهری مؤثر است که در این میان قطعا توجه به مؤلفه «هویت» در طراحی، الزامی است. احیای شهری فرایندی است که از مراحل متوالی تشکیل شده و با ایجاد زمینه مناسب برای مشارکت شهروندان در برنامه های توسعه شهری انجام میگیرد. در این میان، توجه به این نکته الزامی است که جامعه شهری برای اصلاح، توسعه و تکامل شهر باید برنامه مناسب و مشخصی داشته باشد و آن ها را طبق چهارچوب زیر دنبال کند: – سیستم و مقررات قانونی که بطور کارآمد برنامه ها را تهیه و اجرا کند؛ – گرداوری برنامه های جامع برای توسعه اجتماعی و اقتصادی؛ – مبارزه با مشکلات محلی؛ – تشکیلات منظم احیای شهری؛ – توانایی مالی از راه درآمدهای محلی؛ – طرح هایی برای مسکن خانوارهای جابجا شده؛ و – مشارکت شهروندان در حل مسائل و مشکلات شهری. باززنده سازی شهری جنبه ای از مدیریت و برنامه ریزی نواحی شهری موجود بجای برنامه ریزی و توسعه نواحی کاملا جدید است. هم‌چنین می توان باززنده سازی و بازآفرینی شهری را بیش از نوسازی دانست، چرا که سعی برای بازگرداندن سرمایه گذاری و افزایش کیفیت زندگی در نواحی شهری است. فرآیند باززنده سازی بخشی یکپارچه با برنامه ریزی شهری است، هر چند ماهیتی مداخله گرا دارد. تجدید حیات، به روز کردن، تبدیل و دگرگونی، حفاظت، نو شدن، احیا و تعمیر اقدامات اساسی است که در بازآفرینی مدنظر است. هم‌چنین مهمترین جنبه های ضرورت و اهداف نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده را در راستای توجه به توسعه پایدار شهرها میتوان در این موارد دانست: – تأمین کارآیی مطلوب، عدالت، کیفیت محیطی، ایمنی و امنیت، بهداشت، آسایش و زیبایی فضاهای شهری؛ – برقراری رابطه تاریخی- فرهنگی مردم با گذشته خویش به نحوی ملموس تر؛ – راه‌حلی مناسب برای مسأله اسکان غیر رسمی؛ – توجه به حفظ هویت فرهنگی و ملی؛ – حفظ حیات همه جانبه و هویت شهری در نوسازی و بهسازی از لحاظ کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اداری و فرهنگی؛ -توجه به سازماندهی سازمان فضایی- کالبدی شهرها، تأمین معیارهای ساخت و ساز و مرمت و آسایش زیستی برای سازه های شهری متناسب هر منطقه جغرافیایی؛ – توجه به هماهنگی و سازگاری با محیط طبیعی و سازمان اجتماعی-فرهنگی جامعه؛ – جلوگیری از گسستگی اجتماعی و ناهنجاری های رفتاری، روانی، شغلی و …؛ – توجه به تلفیق شیوه های جدید با روشهای سنّتی و بومی. بسیاری از اقداماتی که در دهه های اخیر در معاصرسازی و بازآفرینی انجام می گردد، در گذشته در قالب عناوین و روشهای دیگر هم صورت گرفته، ولی بعنوان یک برنامه عمل در یک بازه زمانی، این روش مجموعه اقدامات هدفمندی را با منابع مالی مشخص و دست اندرکاران معین معرفی میکند. از طرفی توجه به سرمایه اجتماعی در بافتهای فرسوده بسیار قابل توجه است. زیرا سرمایه اجتماعی مجموعه ای از منابع واقعی یا بالقوه ای است که در نتیجه «شبکه های اجتماعی» در بستر «روابط نهادینه شده» بوجود می آید که میتواند امکان بهبود زندگی شهری و افزایش «رضایتمندی شهروندی» را بهمراه داشته باشد. به زعم بسیاری از اندیشمندان فضاهای عمومی شهر مؤلفه ای اساسی در بهبود و افزایش میزان سرمایه اجتماعی در ساختار شهر بشمار میرود. بطور کلی میتوان حیات بخشی را شامل مدارجی از پویایی فضایی، تقویت حس تعلق مکان، تنوع بنا و فضا و عناصر هویت بخشی به بافت شهری دانست. از سویی، برای دستیابی به توسعه پایدار در بافتهای شهری توجه به مؤلفه های کالبدی شهری و استفاده بهینه و مناسب از این ویژگیها، می تواند بعنوان ابزار مناسب و قابل درک در دستیابی به توسعه پایدار شهری مد نظر قرار گیرند. مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی که جنبه کیفی دارند، مؤلفه های کالبدی میتوانند جنبه عینی داشته و بصورت فیزیکی، جایگاه و نقش خود را به نمایش گذارند. مبحث مؤلفه های کالبدی توسعه پایدار شهری دسترسیها، عملکردها، فرم و شکل ساخت و سازها مدنظر قرار گرفته اند که شامل ارتقاء سیستم دسترسی، استفاده از کاربری مختلط، فشرده سازی و تمرکز کاربریها و افزایش میزان کارایی، فرم و عملکرد بافت بوم شناختی – خوانایی و ایجاد هویت است. هم‌چنین در بافتهای فرسوده بعنوان بخشی از بافتهای شهری، توجه به جنبه‌ هایی که کیفیت زندگی شهری را بیان میکند الزامی است. در عین حال به علت قدمت چنین بافت‌هایی غالبا فضاها و ساختمان‌های باارزشی را نیز می‌توان در چنین بافت‌هایی یافت که نیاز به حفاظت و مرمت آن ها وجود دارد و البته آن چه در حفظ و تداوم نیاز به احیاء دارد صرفا پوسته و کالبد نیست بلکه زندگی و فرهنگ است. با این حال حفاظت و مرمت حتی در ابعاد کالبدی هزینه بردار است، و معمولا هزینه آن بیش از تخریب و نوسازی است و بنابراین گرایش به بازآفرینی در بافتهای فرسوده خیلی بیش تر است. ولی باید توجه کرد که حیات بخشی به این بافتها، شامل مدارجی از پویایی فضایی، تقویت حس تعلق مکان، تنوع بنا و فضا و عناصر هویت بخشی به بافت شهری است که حصول آن با تخریب صرف، امکان پذیر نیست. شاید بتوان آسیب شناسی اقدامات حیات بخشی را از منظر ابعاد فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی بازآفرینی مورد توجه قرار داد. باید توجه داشت شناخت مشکلات اصلی عدم تحقق نوسازی و حیات -بخشی و موانع و محدودیتهای نوسازی بافتهای فرسوده برای دستیابی به توسعه پایدار شهرها الزامی است. مشکلات اصلی عدم تحقق نوسازی و موانع و محدودیت های نوسازی بافت های فرسوده را می توان در عدم درک مشترک از ماهیت موضوع (دغدغه، مسأله، مشکل، معضل، بحران و فاجعه)، دوگانگی ها در رویکردها، امکان پذیری و سبک مدیریت، شکاف جدی بین برنامه ریزی توسعه ملی و توسعه شهری و فقدان احساس نیاز استراتژیک، وجود ابهام در موضوعات اساسی و مبنایی نوسازی، بی اعتمادی مردم به طرحها و متولیان امر و شکاف بین جامعه ذینفعان و ذینفوذان، انباشت مسائل و معضلات حل نشده در گذشته، فقدان اهداف مشخص و راهبردهای عملی، ضعف برنامه ریزی اجرایی و ناکارآمدی روشها و شیوه های جاری، فاصله جدی بین اهداف طرحهای بالادست (جامع و تفصیلی) و نوسازی، بی ثباتی مدیریتی، تغییرات زودرس در تصمیم گیریها یا عدم تصمیمگیری مناسب و به موقع دانست. هم‌چنین از مهمترین موانع در تحقق نوسازی و همچنین حیات بخشی بافتهای فرسوده، ناسازگاری در مناسبات ابعاد فوق با یک‌دیگر و به بیانی ساده تر عدم وجود یک تفکر سیستمی است. در اکثر موارد مفهوم نوسازی و بازآفرینی با طرح عمرانی به اشتباه بیان می گردد. این در حالیست که در جستجوی شناخت مفهوم، باید به تفاوتهای نوسازی با طرحهای عمرانی اهمیت داد. زیرا با مدیریت بهتر و هوشمندانه تر منابع و زمان امکان تحقق نوسازی بافت با حداکثر بهره وری محقق خواهد شد. بنظر میرسد در سیاستهای بازآفرینی بافتهای فرسوده شهری باید بمواردی از قبیل تفاوت در راهبردها و اقدامات اجرایی، تفاوت نوع کاربریها و فعالیتهای موجود در بافت و سطح بهره مندی از خدمات و زیرساختهای شهری، سیر تحول تفکر نوسازی از دیدگاه کالبدی محور به دیدگاه کنشهای متقابل و یک پارچگی، مشارکت ساکنان و نهادهای محلی با اولویت اقدامات انسانی و اجتماعی بر مداخلات کالبدی در تمامی مراحل از برنامه ریزی تا سیاست گذاری تا اجرا، روش تعاملی و برقراری ارتباط دو سویه بین دولت مرکزی و نهادهای مدنی، تسهیل گری و حمایت با پیش بینی تسهیلات ارزان قیمت و در نظر گرفتن معافیتهای مالیاتی و سایر بخشودگیها و اعطای یارانه ها توجه داشت. ولی آن چه مسأله را قابل تأمل میکند ورود سیاستهایی است که منافع مالک و بهره بردار بومی محل را در بر ندارد.

جایگاه «هویت» در «بازآفرینی بافت‌­ های فرسوده شهری»

بطور مثال برای پلاکهای کوچک مقیاس و دارای مساحت کم نیز باید مشوقهایی در نظر گرفت. زیرا که نمیتوان فقط راه حل تجمیع را بعنوان نسخه اصلی برای کلیه بافتها و تمام مناطق شهری در نظر گرفت؛ چرا که در بسیاری مناطق این حرکت میتواند به فراموشی هویت معماری منطقه بیانجامد. شاید بتوان یکی از راههای کارآمد را ترغیب و توانمندسازی مالکان دانست که قطعا تفاوت ماهوی دفاتر تسهیلگری را میتواند با سایر دفاتر خدمات شهرداری از جمله ماده سی و سه در همین مورد دانست. هم‌چنین بایستی توجه کرد که تخفیف عوارض صدور و خدمات ساختمانی، منجر به تلاش برای ساخت و ساز بیشتر و ایجاد تراکم بیش تر و به بیانی دیگر فروش شهر و تأمین درآمد برای شهرداری نگردد که این مورد ایجاد هزینه برای آینده شهر خواهد بود. قابل توجه است که «حس مکان»، «هویت» و کیفیاتی که منجر به منحصر به فرد بودن هر شهری برای خودش می شود، از جمله مقولاتی است که میبایست در نوسازی و به تبع آن در بازآفرینی و احیای بافتهای فرسوده شهری مدنظر قرار گیرند. در بازآفرینی بافتهای فرسوده شهری نیز باید به مقوله هویت در احیاء بافت توجه شود. در گذشته انسانها در هر کجا که زندگی میکردند احساس ریشه دار بودن در مکان و وابسته بودن به مکان در آن ها وجود داشت. بنابراین راه‌کارهایی از قبیل بهبود شرایط زیست محیطی از طریق تأکید مناسب بر رابطه میان انسان و محیط، فعال سازی محیطهای اجتماعی و فرهنگی از طریق طراحی و ساخت عرصه های مناسب حضور مردم و افزایش توان مشارکتی شهروندان در فضاهای شهری، بهبود کالبدی شهر از طریق توجه به مؤلفه های کالبدی هویت شهری، ایجاد ارزشهای ادراکی و زیبایی شناختی با هدف تأمین خوانایی و ارتقای تصویر ذهنی شهر قابل توجه است. در آسیب شناسی پروژه های بازآفرینی شهری در کشور مسائلی قابل توجه است. باید توجه کرد که هدف اصلی در توسعه پایدار و هم‌چنین در نوسازی بافتهای فرسوده، مردم هستند. امروزه در راستای توجه به توسعه پایدار شهری، میتوان مشکلات زیر را در روند نوسازی و حیات بخشی در بافتهای فرسوده مشاهده کرد: نگاه موضعی و بخشی در سازماندهی و اقدام، چیرگی اهداف کمی بر اهداف کیفی، تعدد سازمانهای متولی موضوع و عدم هماهنگی بین آن ها، ارائه تعریف نامناسب از حجم اقدامات و توان لازم اجرایی، عدم توجه به اصل حضور مردم در ساختار نوسازی و عدم مشارکت شهروندان، نبود و نارسایی قوانین جاری برای تحقق طرحهای پیچیده بازآفرینی و پراکندگی قوانین موجود و عدم ارتباط نظام مند آن ها، ضعف دستگاههای برنامه ریز و هدایت کننده موضوعات، فقدان مبانی روشن در رویکرد به مسائل، عدم پیگیری و کنترل فرآیند و چگونگی حصول به نتایج تصمیمات دریافت شده، ناکارآمدی طرحهای تهیه شده به علت شهرسازی آمرانه و اراده گرایانه بدون حضور مردم، عدم توزیع ارزش افزوده بین ساکنان به علت رویکرد متمرکز طرح و تملک کل محدوده، وسعت حوزه مداخله طرح و در نتیجه کاهش توان مالی مجری از یک سو و تخریب گسترده بافت از طرف دیگر، شرایط ناپایداری اقتصادی حاصل از افزایش قیمت زمین و تورم و نبود منابع پایدار جهت نوسازی، نظام مدیریتی ناآشنا و ضعف در سیستم برنامه ریزی در سطح ملی، تحقق ناپذیری یا دوره زمانی خیلی طولانی در نتیجه موانع ذکر شده. نصر، عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در نتیجه گیری از این مبحث خاطر نشان کرد: باید تلاش کرد در اقدامات بازآفرینی در حوزه اجتماعی، توجه به تظاهر حضور افراد در محیط و تقویت حیات اجتماعی آنها، تقویت حیات اجتماعی شهر قدیم و توجه به جریان زندگی در بافت، توجه به مشارکت عمومی در کلیه پروژه ها صورت گیرد. هم‌چنین در حوزه اقتصادی نیز باید سعی کرد که در بازآفرینی شهری، ایجاد بسترهای لازم برای ایفای نقشی عمده در اقتصاد شهری و نیز خارج کردن محله از رکود اقتصادی مدنظر قرار گیرد. بطور قطع میتوان توجه به راه‌کارهای کالبدی- فضایی را نیز در بازآفرینی موفق شهری الزامی دانست. چرا که در بهسازی کالبدی، وحدت کامل و پایبندی به معماری اصیل ایرانی از اصولی است که میتواند هویت کالبدی بافت را که گذر زمان در آن رخنه کرده است مورد توجه قرار دهد. در حوزه فرهنگی نیز با ایجاد فضای فرهنگی با حضور کارکردهای مناسب برای پویایی فرهنگی محله میتوان بطور مؤثر برای توجه به محله محوری سعی کرد.

منبع: سازمان نظام مهندسی ساختمان شورای مرکزی

مشاهده منابع آزمون نظام مهندسی

جزوه آزمون نظام مهندسی مکانیک

منابع آزمون نظام مهندسی برق مهندسین شاپ
۴ اسفند ۹۷
628 بازدید
بدون نظر
امتیاز به این خبر:
0 0